تنگی قُلفهphimosisواژههای مصوب فرهنگستاننوعی عارضۀ مادرزاد یا اکتسابی در آلت مردان که در آن پیشپوست نمیتواند به عقب کشیده شود
تنگیلغتنامه دهخداتنگی . [ ت َ ] (حامص ) کم عرضی . کم پهنایی . مقابل گشادی و فراخی . (فرهنگ فارسی معین ). کم پهنایی و کم عرضی . (ناظم الاطباء). ضیق . مضیقه . تنگنا. (یادداشت بخط
تنگیفرهنگ مترادف و متضاد۱. تضییق، تنگنا، سختی، فشار ≠ فراخی ۲. عسرت، فاقه، فقر، فلاکت، نکبت ≠ گشاددستی، فراخبالی ۳. غلا، قحطسالی، قحط، کمیابی ≠ وفور، برکت، آبسالی، فراوانی ۴. کمپهنایی،
اضافةلغتنامه دهخدااضافة. [ اِ ف َ ] (ع مص ) اضافه . اضافت . گریختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || ترسیدن و پرهیز کردن از کسی . (منتهی الارب
گرگانلغتنامه دهخداگرگان . [ گ ُ ] (اِخ ) پهلوی آن ورکان = هیرکانیا . رک : مارکوارت . شهرستانها ص 12 ح 17: اونوالا 92. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نام شهری است در دارالملک استرآ