تنمرلغتنامه دهخداتنمر. [ ت َ ن َم ْ م ُ ] (ع مص ) دراز کشیدن آواز وقت ترسانیدن و بیم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پلنگی نمودن . (منتهی ال
تنمیرلغتنامه دهخداتنمیر. [ ت َ ] (ع مص ) خشم گرفتن و بدخوی شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تنمر. (اقرب الموارد). || دگرگون ساختن و ترش کردن روی
متنمرلغتنامه دهخدامتنمر. [ م ُ ت َ ن َم ْ م ِ ] (ع ص ) خشم ناک وزشت خو. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). زشت خو و ترشرو. (ناظم الاطباء). || متغیر. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (
تراصدلغتنامه دهخداتراصد. [ ت َ ص ُ ] (ع مص ) نگهبانی کردن دو تن مر یکدیگر را. (المنجد) (از اقرب الموارد).
اورانژلغتنامه دهخدااورانژ. [ اُ ] (اِخ ) شهری با جمعیت 10515 تن مر کز ولایت ، وکلوز، جنوب شرقی فرانسه نزدیک آوینیون . ویرانه های تئاترو طاق نصرتی از دوره ٔ رومیان دارد. اورانژ پای
نوشتنلغتنامه دهخدانوشتن . [ ن َ وَ ت َ ] (مص ) پیچیدن . (غیاث اللغات ) (برهان قاطع) (آنندراج ). درنوردیدن . (برهان قاطع). نوردیدن . (غیاث اللغات ). لای چیزی پیچیدن : چو آن خردرا