تنفیذ کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. نافذگردانیدن ۲. اجرا کردن، روان کردن(حکم، فرمان) ۳. امضاء کردن (حکم، فرمان) ۴. استوار گردانیدن، تایید کردن ۵. نفوذ کردن
تنفذلغتنامه دهخداتنفذ. [ ت َ ن َف ْ ف ُ] (ع مص ) گذشتن چیزی از چیزی و رهانیدن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به نفوذ شود.
تنفضلغتنامه دهخداتنفض . [ ت َ ن َف ْ ف ُ ] (ع مص ) دیدن آنچه در جایی باشد تا بشناسد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تنفطلغتنامه دهخداتنفط.[ ت َ ن َف ْ ف ُ ] (ع مص ) آبله شدن دست . (تاج المصادر بیهقی ). آبله کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ریش شدن دست بر اثر کار یا آبله برآوردن . (ازاقرب الموارد): جید [ آبنوس ] للدمعة و التنفط حول الحماق . (ابن البیطار از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
تنفیذلغتنامه دهخداتنفیذ. [ ت َ ] (ع مص ) فرستادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || روان کردن فرمان .(تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد) <span class
تنفیضلغتنامه دهخداتنفیض . [ ت َ ] (ع مص ) سخت فشاندن جامه و درخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تنفیذلغتنامه دهخداتنفیذ. [ ت َ ] (ع مص ) فرستادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || روان کردن فرمان .(تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد) <span class
تنفیذفرهنگ فارسی عمید۱. امضا کردن و فرستادن حکم یا نامه.۲. [قدیمی] اجرا کردن و روان کردن فرمان و نامه.۳. [قدیمی] نفوذ کردن و گذشتن در چیزی، مثل گذشتن تیر از نشانه.
تنفیذلغتنامه دهخداتنفیذ. [ ت َ ] (ع مص ) فرستادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || روان کردن فرمان .(تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد) <span class
تنفیذفرهنگ فارسی عمید۱. امضا کردن و فرستادن حکم یا نامه.۲. [قدیمی] اجرا کردن و روان کردن فرمان و نامه.۳. [قدیمی] نفوذ کردن و گذشتن در چیزی، مثل گذشتن تیر از نشانه.