تنضیبلغتنامه دهخداتنضیب . [ ت َ ] (ع مص ) فروشدن آب به زمین . || کم شیر گردیدن ناقه و دیر دوشیده شدن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تنزیبلغتنامه دهخداتنزیب . [ ت َ ] (اِ) جامه ٔ کوچکی باشد که در زیر قبا پوشند و ترکان ارخالق گویند. (برهان ). ارخالق و جامه ای که در زیر قبا پوشند و بافته ٔ پنبه ای نازک و سفیدی ش
تنزیبفرهنگ انتشارات معین(تَ) (اِ.) 1 - پارچه نخی نازک و سفید که از آن پیراهن دوزند. 2 - پارچة سفید نخی و نازک که روی زخم می گذارند.
تنزیبفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (پزشکی) نوار نازک که روی زخم و جراحت میبندند؛ باند.۲. پارچۀ سفید نخی نازک که از آن پیراهن میدوزند.
تخضیبلغتنامه دهخداتخضیب . [ ت َ ] (ع مص ) خضاب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). رنگ کردن چیزی را. (منتهی الارب ). رنگ کردن چیزی را. و تشدید بخاطر مبالغت بود. (اقرب الموارد) (المنجد).
تقضیبلغتنامه دهخداتقضیب . [ ت َ ] (ع مص ) اشتر را پیش از ریاضت برنشستن . (تاج المصادر بیهقی ). || بریدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بریدن رز.
تنبیبلغتنامه دهخداتنبیب . [ تَم ْ ] (ع مص ) انبوب برآوردن گیاه و با انبوب شدن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تنجیبلغتنامه دهخداتنجیب . [ ت َ ] (ع مص ) پوست از درخت بازکردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تنحیبلغتنامه دهخداتنحیب . [ ت َ ] (ع مص ) سخت کوشیدن در کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سخت راندن شتر به جهت نوبت آب . (منتهی الارب ) (آنندراج
تخضیبلغتنامه دهخداتخضیب . [ ت َ ] (ع مص ) خضاب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). رنگ کردن چیزی را. (منتهی الارب ). رنگ کردن چیزی را. و تشدید بخاطر مبالغت بود. (اقرب الموارد) (المنجد).
تقضیبلغتنامه دهخداتقضیب . [ ت َ ] (ع مص ) اشتر را پیش از ریاضت برنشستن . (تاج المصادر بیهقی ). || بریدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بریدن رز.
تنبیبلغتنامه دهخداتنبیب . [ تَم ْ ] (ع مص ) انبوب برآوردن گیاه و با انبوب شدن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تنجیبلغتنامه دهخداتنجیب . [ ت َ ] (ع مص ) پوست از درخت بازکردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تنحیبلغتنامه دهخداتنحیب . [ ت َ ] (ع مص ) سخت کوشیدن در کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سخت راندن شتر به جهت نوبت آب . (منتهی الارب ) (آنندراج