تنش انحرافیdeviatoric stressواژههای مصوب فرهنگستانتنشی که پس از تفریق تنش عمودی (normal stress) متوسط یا تنش کروی از تنش کل باقی میماند
تنشلغتنامه دهخداتنش . [ ت َ ن ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از تنیدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تنیدن شود.
قانون تنشtension lawواژههای مصوب فرهنگستاناصلی که به موجب آن هرگونه تغییر یا انحراف در سطح بهینۀ شرایط بیرونی یک اندامگان، مانند دما و فشارِ هوا، به ایجاد تنش منجر میشود
استحکام تسلیمyield strengthواژههای مصوب فرهنگستانمیزان تنشی که یک فلز میتواند بدون انحراف از تناسب میان کُرنش و تنش تحمل کند
نیللغتنامه دهخدانیل . (اِخ ) رود نیل مصر را گویند و معرب نیلوس می باشد. در دنیا نهری غیر از این یافت نشود که از جنوب به شمال جاری شود و همچنین نهری اطول از این هم نیست چه که طو
پنجابلغتنامه دهخداپنجاب . [ پ َ ] (اِخ ) سرزمین پنج رود میان رود سند (از غرب ) و جمنا (از شرق ) و پنج رود به نامهای جهلم ، جناب ، راوی ، بئاس ، ساتلج آن را مشروب می سازد.دشتی است