تندرستلغتنامه دهخداتندرست . [ ت َ دُ رُ ] (ص مرکب ) مقابل بیمار و اطلاق آن بر دولت نیز آمده . (آنندراج ) (بهار عجم ). سالم و چاق و صحیح و بی مرض و بی علت و توانا و قوی . (از ناظم
تندرست کردنلغتنامه دهخداتندرست کردن . [ ت َ دُ رُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شفا دادن . شفا بخشیدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). معالجه کردن . علاج کردن . درمان کردن : از آن نوشدارو که در گنج