تنحومتلغتنامه دهخداتنحومت . [ ] (اِخ ) (عزاداری ) و او پدر یکی از رؤسایی بود که تحت اقتدار جدلیا بودند. (دوم پادشاهان 25:32. کتاب ارمیا 40:8) (از قاموس کتاب مقدس ).
تحمتلغتنامه دهخداتحمت . [ ت َ ح َم ْ م ُ ] (ع مص ) خالص گردیدن رنگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
تحموتلغتنامه دهخداتحموت . [ ت َ ] (ع اِ) خیک روغن که در آن رُب انداخته باشند. || (ص ) تمر تحموت ؛ خرمای نیک شیرین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
تحوتلغتنامه دهخداتحوت . [ ت ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ تحت . فرومایگان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اراذل سفله . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). مقابل اعالی و اشراف . (قطر المحیط). و م
ترومتیلغتنامه دهخداترومتی . [ ت َ رُ م َ ] (اِ مص ) ترمنشت . مقابل آرمتی . بادسری و خیره سری و ناسازگاری و برتنی و سرکشی . رجوع به ترمنشت و فرهنگ ایران باستان ص 83 شود.
تناوملغتنامه دهخداتناوم . [ ت َ وُ ] (ع مص ) خویشتن فاخواب ساختن . (زوزنی ). خویشتن را خوابیده نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بدروغ خود را خوابیده نمایاندن . (
تحمتلغتنامه دهخداتحمت . [ ت َ ح َم ْ م ُ ] (ع مص ) خالص گردیدن رنگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
تحموتلغتنامه دهخداتحموت . [ ت َ ] (ع اِ) خیک روغن که در آن رُب انداخته باشند. || (ص ) تمر تحموت ؛ خرمای نیک شیرین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط).