تنجیلغتنامه دهخداتنجی . [ ت َ ن َج ْ جی ] (ع مص ) جستن زمین بلند را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ناشناسا کردن جهت چشم زخم رسانیدن . (منتهی الارب
تنجیلغتنامه دهخداتنجی . [ ت ُ جی ی ] (ع اِ)نوعی از مرغان . (منتهی الارب ). نام مرغی . (ناظم الاطباء). ضرب من الطیر. (قاموس ، از ذیل اقرب الموارد).
تنجیبلغتنامه دهخداتنجیب . [ ت َ ] (ع مص ) پوست از درخت بازکردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تنجیدلغتنامه دهخداتنجید. [ ت َ ] (ع مص ) دویدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آراستن . (تاج المصادر بیهقی ). آراستن خانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم
تنجیدنلغتنامه دهخداتنجیدن . [ ت َ دَ ] (مص ) بمعنی پیچیدن و درهم فشردن باشد.(برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). درهم کشیدن و سخت وتنگ کشیدن . (ناظم الاطباء). شاید از ریشه ٔ تنگ بم
تنجیدهلغتنامه دهخداتنجیده . [ ت َ دَ / دِ ] (ن مف ) بمعنی ترنجیده است که درهم کشیده شده و فشارده گردیده و پیچیده باشد. (برهان ). درهم کشیده بود و آن را ترنجیده نیز گویند. (فرهنگ ج
تنجیذلغتنامه دهخداتنجیذ. [ ت َ ] (ع مص ) محکم گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). محکم رای گردانیدن . (زوزنی ). آزمودن و استوار خرد گردانیدن و عبارت الاساس :نجذته التجارب احکمته . و
تنجیبلغتنامه دهخداتنجیب . [ ت َ ] (ع مص ) پوست از درخت بازکردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تنجیدلغتنامه دهخداتنجید. [ ت َ ] (ع مص ) دویدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آراستن . (تاج المصادر بیهقی ). آراستن خانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم
تنجیدنلغتنامه دهخداتنجیدن . [ ت َ دَ ] (مص ) بمعنی پیچیدن و درهم فشردن باشد.(برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). درهم کشیدن و سخت وتنگ کشیدن . (ناظم الاطباء). شاید از ریشه ٔ تنگ بم
تنجیدهلغتنامه دهخداتنجیده . [ ت َ دَ / دِ ] (ن مف ) بمعنی ترنجیده است که درهم کشیده شده و فشارده گردیده و پیچیده باشد. (برهان ). درهم کشیده بود و آن را ترنجیده نیز گویند. (فرهنگ ج
تنجیذلغتنامه دهخداتنجیذ. [ ت َ ] (ع مص ) محکم گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). محکم رای گردانیدن . (زوزنی ). آزمودن و استوار خرد گردانیدن و عبارت الاساس :نجذته التجارب احکمته . و