تنبیه کردنلغتنامه دهخداتنبیه کردن . [ تَم ْ ک َ دَ] (مص مرکب ) چوب زدن و کتک زدن و سیاست کردن . (ناظم الاطباء). || آگاه کردن . (ناظم الاطباء).- تنبیه و تأکید کردن ؛ باربار و بسختی ن
تنبیه کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مجازات کردن، گوشمالی دادن، تادیب کردن، توبیخ کردن ۲. آگاه ساختن، واقف کردن ۳. متنبه ساختن، بیدار کردن، هشیار کردن