26 فرهنگ

1033 مدخل


تنبل

tambal

کسی که مایل به کار کردن نباشد و تن به کار ندهد؛ بیکاره؛ تن‌پرور.

۱. بچهننه، بیحال، بیغیرت، تنزن، بیحال، بیکاره، تنآسا، تنبلباشی، تنپرور، سپوزکار، سست، کاهل، لش، مسامح، هیچکاره ≠ زرنگ، کوشا
۲. درسنخوان

draggy, idle, indolent, lazy, otiose, remiss, shiftless, slacker, slothful, sluggard, sluggish, work-shy, workshy