تناسباتلغتنامه دهخداتناسبات . [ ت َ س ُ ] (ع اِ) مناسبتها و مشابهت ها. (ناظم الاطباء). ج ِ تناسب . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به تناسب شود.
انتزاعگرایی هندسیgeometric abstraction 1واژههای مصوب فرهنگستانیکی از شاخههای هنر انتزاعی در سدۀ بیستم که بنای آن بر بهکارگیری شکلهای هندسی دوبعدی یا سهبعدی و خطوط صریح و قاطع و رنگهای ناب و یکدست است برای شکل بخشیدن ب
انتزاع هندسیgeometric abstraction 2واژههای مصوب فرهنگستانعمل بهکارگیری شکلهای دوبعدی یا سهبعدی و خطوط صریح و قاطع و رنگهای ناب و یکدست برای شکل بخشیدن به مقولات و مفاهیمی چون انضباط و تعادل و توازن و ساماندهی و حت
تناسبلغتنامه دهخداتناسب . [ ت َ س ُ ] (ع مص ) همدیگر پیوند شدن . (آنندراج ).با یکدیگر پیوند شدن . (ناظم الاطباء). باهم مناسبت داشتن . (غیاث اللغات ). باهم نسبت داشتن . نسبت یافتن