طن ءلغتنامه دهخداطن ء. [ طِن ْءْ ] (ع اِ) باقی جان . گویند: ترکته بطنئه ؛ ای بقیة روحه (یهمز و لا اصله الهمز). || جای باش . (منتهی الارب ). منزل . (منتخب اللغات ). منزلها. (مهذب
تنافیجلغتنامه دهخداتنافیج . [ ت َ ] (ع مص ) پاره های تریزجامه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تناصیبلغتنامه دهخداتناصیب . [ ت َ ] (ع اِ) علمهای راه که از سنگ سازند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تنافیجلغتنامه دهخداتنافیج . [ ت َ ] (ع مص ) پاره های تریزجامه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تناصیبلغتنامه دهخداتناصیب . [ ت َ ] (ع اِ) علمهای راه که از سنگ سازند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تناغیلغتنامه دهخداتناغی . [ ت َ ] (ع مص ) همدیگر پیشی گرفتن و برهم چیره شدن : تناغی القوم ؛ تباروا و تغالبوا. (از المنجد).
تناجللغتنامه دهخداتناجل . [ ت َ ج ُ ] (ع مص ) باهم پیکار و نزاع کردن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تناسل . (اقرب الموارد). رجوع به تناسل شود.