لغتنامه دهخدا
تیمم . [ ت َ ی َم ْ م ُ ] (ع مص ) (از «ی م م ») قصد کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از تعریفات جرجانی ) (از کشاف اصطلاحات الفنون ). آهنگ کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قصد کردن و اراده نمودن . (آنندراج ). || بخاک دست و روی مالید