تمناپختنلغتنامه دهخداتمناپختن . [ ت َ م َن ْ نا پ ُ ت َ ] (مص مرکب ) تمنا بستن . آرزو و میلی را در دل پروراندن : تا چند تمنا پزم و خام برآیدتا چند سحر پرورم و شام برآید. ظهوری (از آنندراج ).رجوع به تمنا و دیگر ترکیبهای آن شود.
تمنابستنلغتنامه دهخداتمنابستن . [ ت َ م َن ْ نا ب َ ت َ ] (مص مرکب ) آرزو داشتن .خواهش و میل در دل پروراندن . تمناپختن : هر دل که ز دارالثمر حسن وفا جست سودای خطا کرد و تمنای تبه بست . بابا فغانی (از آنندراج ).رجوع به تمنا و دیگر ترکیب