تمسیخالغتنامه دهخداتمسیخا. [ ت َ ] (اِ) نام دعایی است . (ناظم الاطباء). رجوع به تمخیثا و یملیخا شود.
تمسیانلغتنامه دهخداتمسیان . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ناررود که در بخش حومه ٔ شهرستان دماوند واقع است و 205 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
تمسیخلغتنامه دهخداتمسیخ . [ ت َ ] (ع مص ) تبدیل کردن . (ناظم الاطباء). || تاراج نمودن و غارت کردن . (ناظم الاطباء).
تمسیانلغتنامه دهخداتمسیان . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ناررود که در بخش حومه ٔ شهرستان دماوند واقع است و 205 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
تمسیخلغتنامه دهخداتمسیخ . [ ت َ ] (ع مص ) تبدیل کردن . (ناظم الاطباء). || تاراج نمودن و غارت کردن . (ناظم الاطباء).
اصحاب کهفلغتنامه دهخدااصحاب کهف . [ اَ ب ِ ک َ ] (اِخ ) بمعنی صاحبان غار، و ایشان هفت تن بودند از دوستان حق که از خوف دقیانوس نام پادشاهی ظالم از شهر گریخته در غاری پنهان شده بخفتند