26 فرهنگ

472 مدخل


ترجمه مقاله

تمسخر

tamasxor

مسخره ‌کردن؛ ریشخند کردن.

ریشخند

۱. استهزا، تیبا، ریشخند، فسوس، لودگی، مسخره
۲. ریشخند کردن، مسخره کردن، دست انداختن
۳. شوخی، لودگی

flippancy, gibe, jeer, mockery, ridicule, sarcasm, scoff, smirk