تمتلغتنامه دهخداتمت . [ ت َ ] (ع اِ) روییدگی است و بر آن غیر مأکول . (منتهی الارب ) (آنندراج ). روییدگی که برش مأکول نیست . (ناظم الاطباء).
تمتلغتنامه دهخداتمت . [ ت َم ْ م َ ] (ع فعل ) کلمه ٔ فعل مأخوذاز تازی که در آخر کاری گویند و یا در آخر نامه نویسند یعنی تمام شد و به انجام رسید. (ناظم الاطباء).
تمتفرهنگ انتشارات معین(تَ مَّ) [ ع . ] (فع .) به پایان رسید، تمام شد (در آخر کتاب ها و رساله ها نوشته شود).
تمتاملغتنامه دهخداتمتام . [ ت َ ] (ع ص ) سخن تاناک و یا میم ناک گوینده و کسی که سخن او به حنک درخورد یا گنگلاج که سخن وی به فهم ناید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنکه زبانش با
تمتاملغتنامه دهخداتمتام . [ ت َ ] (ع ص ) سخن تاناک و یا میم ناک گوینده و کسی که سخن او به حنک درخورد یا گنگلاج که سخن وی به فهم ناید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنکه زبانش با
تمتامةلغتنامه دهخداتمتامة. [ ت َ م َ ] (ع ص ) مؤنث تمتام است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تمتام شود.
تمتانلغتنامه دهخداتمتان . [ ت َ م َ ] (ع اِ) رشته ٔ خیمه و تمتین مثله . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). طناب خیمه ج ، تماتین . (ناظم الاطباء).
تمتحلغتنامه دهخداتمتح . [ ت َ م َت ْ ت ُ ] (ع مص ) برآسودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برآسودن شتر بر دستهای خود در رفتار. (از اقرب الموارد).