تمب گاوانلغتنامه دهخداتمب گاوان . [ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان سبزواران است که در بخش مرکزی شهرستان جیرفت واقع است و 468 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
تمبانلغتنامه دهخداتمبان . [ ت ُ ] (اِ) شلوار. تنبان .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تنبان شود.
تمبانولغتنامه دهخداتمبانو. [ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان دهو است که در بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع است و 1600تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
تمبرلغتنامه دهخداتمبر. [ ت َ ] (فرانسوی ، اِ) تَمر. کاغذ کوچک چهارگوش که بر آن نشان پستخانه چاپ می شود و در پستخانه بر پاکت و غیر آن چسبانده می شود که نشان ادای کرایه ٔ پست است
تمبرونلغتنامه دهخداتمبرون . [ ت َ ] (اِخ ) از معاصران اسکندر و از دوستان هارپالوس است که هارپالوس را به قتل رسانید و سپس عازم فتح برقه گردید ودر جنگ با سیرنیها و مردم برقه کشته شد
تمب گاوانلغتنامه دهخداتمب گاوان . [ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان سبزواران است که در بخش مرکزی شهرستان جیرفت واقع است و 468 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
تمبانلغتنامه دهخداتمبان . [ ت ُ ] (اِ) شلوار. تنبان .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تنبان شود.
تمبانولغتنامه دهخداتمبانو. [ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان دهو است که در بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع است و 1600تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
تمبرلغتنامه دهخداتمبر. [ ت َ ] (فرانسوی ، اِ) تَمر. کاغذ کوچک چهارگوش که بر آن نشان پستخانه چاپ می شود و در پستخانه بر پاکت و غیر آن چسبانده می شود که نشان ادای کرایه ٔ پست است
تمبرونلغتنامه دهخداتمبرون . [ ت َ ] (اِخ ) از معاصران اسکندر و از دوستان هارپالوس است که هارپالوس را به قتل رسانید و سپس عازم فتح برقه گردید ودر جنگ با سیرنیها و مردم برقه کشته شد