تماؤرلغتنامه دهخداتماؤر. [ ت َ ءُ ] (ع مص ) فخر کردن و نازیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).تماءَر القوم تماؤراً؛ تفاخروا. (اقرب الموارد).
تامور حرانیلغتنامه دهخداتامور حرانی . [ رِ ح َرْ را ] (اِخ ) طبق تواریخ عربی نام یکی از اطبای بزرگ و قدیمی است که جالینوس معروف از وی استفاده و اخذ معلومات کرده است . (از قاموس الاعلام
تامورثلغتنامه دهخداتامورث . [ وُ ] (اِخ ) شهری است به بریتانیای کبیر بر کنار رود «تیم » واقع است و رود مذکور در همین نقطه با رود «آنِکر» تلاقی کند. این شهر 8000 تن سکنه دارد و دار
تاورلغتنامه دهخداتاور. (اِخ ) تور، نام قوم قدیمی است در جوار شبه جزیره ٔ قریم (کریمه ) که منسوب به تورید است . (از قاموس الاعلام ترکی ). قومی به همسایگی سکاها که درقریم امروز مس
تاورلغتنامه دهخداتاور. (اِخ ) فلیکس . خاورشناسی است از مردم چک که در سال 1937 م . ظفرنامه ٔ شامی را تصحیح و طبع کرد. رجوع به کتاب از سعدی تا جامی برون ترجمه ٔ علی اصغرحکمت ص 204
تاورلغتنامه دهخداتاور. [ وَ ] (اِ) بمعنی عرض باشد که در مقابل جوهر است . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). || عارضه و سانحه . (ناظم الاطباء).
تامور حرانیلغتنامه دهخداتامور حرانی . [ رِ ح َرْ را ] (اِخ ) طبق تواریخ عربی نام یکی از اطبای بزرگ و قدیمی است که جالینوس معروف از وی استفاده و اخذ معلومات کرده است . (از قاموس الاعلام
تامورثلغتنامه دهخداتامورث . [ وُ ] (اِخ ) شهری است به بریتانیای کبیر بر کنار رود «تیم » واقع است و رود مذکور در همین نقطه با رود «آنِکر» تلاقی کند. این شهر 8000 تن سکنه دارد و دار
تاورلغتنامه دهخداتاور. (اِخ ) تور، نام قوم قدیمی است در جوار شبه جزیره ٔ قریم (کریمه ) که منسوب به تورید است . (از قاموس الاعلام ترکی ). قومی به همسایگی سکاها که درقریم امروز مس
تاورلغتنامه دهخداتاور. (اِخ ) فلیکس . خاورشناسی است از مردم چک که در سال 1937 م . ظفرنامه ٔ شامی را تصحیح و طبع کرد. رجوع به کتاب از سعدی تا جامی برون ترجمه ٔ علی اصغرحکمت ص 204