تماملغتنامه دهخداتمام . [ ت َم ْ ما ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن جعفررازی دمشقی . از حفاظ حدیث است بسال 414 هَ . ق . درگذشت او راست : الفواید. (از الاعلام زرکلی ج 1 ص 165).
روآبزی واقعیeuneustonواژههای مصوب فرهنگستانگونهای روآبزی که در تمام شبانهروز در سطح یا نزدیک به سطح آب زندگی میکند
شبانه روزیفرهنگ انتشارات معین( ~ .) (ص مر.) دارای فعالیت بی وقفه در تمام شب و روز. (?(شباهت (شَ هَ) [ ع . ] (مص ل .) شبیه بودن ، مانند بودن .
شب زنده دارفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهویژگی کسی که شب تا سحر نخوابد و بیدار بماند؛ ویژگی آنکه تمام شب برای عبادت یا امر دیگر بیدار باشد.
شب کردنلغتنامه دهخداشب کردن . [ ش َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) صحبت داشتن با کسی در شب . (از بهار عجم ). صحبت در شب . (فرهنگ نظام ) : خلوتی ساختند و شب کردندمادر پیر را طلب کردند. امیرخسر