26 فرهنگ

748 مدخل


ترجمه مقاله

تماشایی

tamāšāy(')i

۱. هرچیز دیدنی و قابل تماشا.
۲. (اسم، صفت نسبی) [قدیمی] تماشاچی.

۱. پرشور، جالب، زیبا
۲. سرگرمکننده، مشغولکننده ≠ خستهکننده
۳. دیدنی
۴. بیننده، تماشاچی

colorful, picturesque, scenic, sight, spectacular