تماس راداریradar contact,radar identifiedواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن موقعیت یک هواگرد بر روی صفحۀ رادار مشاهده و شناسایی میشود
قطع تماس راداریradar contact lostواژههای مصوب فرهنگستان1. از بین رفتن تماس راداری هواگرد با مراقبت پرواز 2. در مراقبت پرواز، عبارتی که مراقب پرواز با اعلام آن به خلبان اطلاع میدهد که از این پس اطلاعات راداری در دست
تماسلغتنامه دهخداتماس . [ ت َ س س ] (ع مص ) یکدیگر را بسودن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از اقرب الموارد). || جماع کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قول
تماسفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارتباط، رابطه، مراوده ۲. برخورد، تلاقی ۳. لمس ۴. مالش ۵. پیوستگی، نزدیکی ۶. بسودن
قطع تماس راداریradar contact lostواژههای مصوب فرهنگستان1. از بین رفتن تماس راداری هواگرد با مراقبت پرواز 2. در مراقبت پرواز، عبارتی که مراقب پرواز با اعلام آن به خلبان اطلاع میدهد که از این پس اطلاعات راداری در دست
پایان خدمات راداریradar service terminatedواژههای مصوب فرهنگستاندر مراقبت پرواز، عبارتی که مراقب پرواز فرودگاه با اعلام آن به خلبان اطلاع میدهد که در هنگام تماس راداری، خدمات راداری، دیگر برای او فراهم نیست
داشتنلغتنامه دهخداداشتن . [ ت َ ] (مص ) دارا بودن . مالک بودن . صاحب بودن چیزی را. صاحب آنندراج گوید: داشتن ، معروف و این گاهی یک مفعول دارد و گاهی دو مفعولی آید چنانکه گوید:فلان
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن فهد الاسدی ، ملقب به جمال الدین . فاضل فقیه مجتهد زاهد عابد وَرِع تقی نقی . در سال 757 هَ .ق . تولد یافته در بلده ٔ حل
ابوریحانلغتنامه دهخداابوریحان . [ اَ رَ ] (اِخ ) بیرونی . محمدبن احمد خوارزمی بیرونی . از اجله ٔ مهندسین و بزرگان علوم ریاضی . او یکی از نوادر دُهاةِ اعصار و نمونه ٔ کامل ذکاء و فطن