تبیکهلغتنامه دهخداتبیکه . [ ت َ ک َ / ک ِ ] (اِ) تبیله . (ناظم الاطباء) (لسان العجم شعوری ج 1 ورق 292 الف ). ابزار نانوایی . (ناظم الاطباء) (لسان العجم شعوری ایضاً) (اشتینگاس ).
تریکهلغتنامه دهخداتریکه .[ ت َ ک َ ] (ع ص ، اِ) زنی که مانده باشد و کسی او رانخواهد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زنی که فروگذاشته شود و هیچکس با او زناشویی نکند. (از اقرب المو
تلکه کردنلغتنامه دهخداتلکه کردن . [ ت َ ل َ ک َ / ک ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عوام نقدی قلیل به اجحاف گرفتن . ستدن رشوه های خرد. پول کمی به رشوه ستدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخد
تلکه بندیلغتنامه دهخداتلکه بندی . [ ت َ ل َ ک َ / ک ِ ب َ ] (حامص مرکب ، اِ مرکب ) در تداول عوام بنایی سست که زود ویرانی پذیرد. ساختمانی سست و ناپایدار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
تلیدةلغتنامه دهخداتلیدة. [ ت َ دَ ] (ع ص ، اِ) زنی که در عجم زاده شده و در عرب پرورش یافته باشد... (ناظم الاطباء). رجوع به تلید شود.
ترصاهلغتنامه دهخداترصاه . [ ت ِ ] (اِخ ) (شادی ) اول : یکی از شهرهای کنعانیان بود که یوشع متصرف شده به اَسباط بنی اسرائیل داد (صحیفه ٔ یوشع 12:24) و تا پنجاه سال پایتخت مملکت شما
طاق کسریلغتنامه دهخداطاق کسری . [ ق ِ ک ِ س را ] (اِخ ) مشهورترین بنائی که پادشاهان ساسانی ساخته اند. قصری است که ایرانیان طاق کسری یا ایوان کسری مینامند و هنوز ویرانه ٔ آن در محله
تریکهلغتنامه دهخداتریکه .[ ت َ ک َ ] (ع ص ، اِ) زنی که مانده باشد و کسی او رانخواهد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زنی که فروگذاشته شود و هیچکس با او زناشویی نکند. (از اقرب المو
طبللغتنامه دهخداطبل . [ طَ ] (ع اِ) دهل یک رویه باشد یا دورویه . (منتهی الارب ) (زمخشری ). تبیره . (فرهنگ اسدی خطی متعلق به نخجوانی ). شندف . (فرهنگ اسدی ). کوس . (دهار). نقاره
پگاهلغتنامه دهخداپگاه . [ پ َ / پ ِ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) بگاه . سخت زود.زود (بامداد). سپیده دم . سفیده ٔ صبح . صبح زود. صبح نخستین . صبح صادق . سَحر. سرگاه . بَکر. بُکرَة. فجر.