ترلیونلغتنامه دهخداترلیون . [ ت ِ رِ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) تریلیون در علم حساب نام طبقه ٔ پنجم است که عدد سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم باشد به این شکل :طبقه ٔاول طبقه ٔدوم طبقه ٔسوم
تریونلغتنامه دهخداتریون . [ ] (اِ) به یونانی دفلی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به دفلی و خرزهره شود.
تلونلغتنامه دهخداتلون . [ ت َ ل َوْ وُ ] (ع مص ) برنگ شدن . (تاج المصادر بیهقی ). رنگ به رنگ شدن . (دهار) (مجمل اللغة). رنگ گرفتن . (زوزنی ). گوناگون شدن . (منتهی الارب ) (ناظم
تلونلغتنامه دهخداتلون . [ ت ُ ] (ع اِ) حاجت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حاجت ودرنگی و دیری . (ناظم الاطباء). رجوع به تلونة شود.
نرم کردنلغتنامه دهخدانرم کردن . [ ن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تلیین . لینت دادن .لینت بخشیدن : و توت ترش طبع را نرم کند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و اگر چکندر بپزند و به آبکامه و روغن زیت
اسفاناجلغتنامه دهخدااسفاناج . [ اِ ] (اِ) بفارسی اسفناج نامند و بیونانی سوماخیوس گویند و بری او در افعال مانند بستانیست و بستانی او معروف و در آخر اوّل سرد و تر و گویند معتدل است ،
حب السعاللغتنامه دهخداحب السعال . [ ح َب ْ بُس ْ س ُ ] (ع اِ مرکب ) حب سرفه ، و آن صمغ عربی و کتیرا و نشاسته است از هر یک دودرهم ، افیون یک درهم ، دارچین یک دانگ کوفته بیخته با لعاب
مطبقلغتنامه دهخدامطبق . [م ُ طَب ْ ب َ ] (ع ص ) توبرتو کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). تو بر تو و پیچیده و درهم و مضاعف و دوتائی . (ناظم الاطباء). طبقه طبقه بر هم نهاده شده : و ا
حجرالیهودلغتنامه دهخداحجرالیهود. [ ح َج َ رُل ْ ی َ ] (ع اِ مرکب ) سنگ جهودان . سنگ یهودا. حجر یهودی . زیتون بنی اسرائیل . سنگی است بشکل بلوط و مایل بسفیدی با خطوط متوازیة و در آب نر