تلکه کردنلغتنامه دهخداتلکه کردن . [ ت َ ل َ ک َ / ک ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عوام نقدی قلیل به اجحاف گرفتن . ستدن رشوه های خرد. پول کمی به رشوه ستدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تلکه بندی شود.
تلقحلغتنامه دهخداتلقح . [ ت َ ل َق ْ ق ُ ] (ع مص ) آبستن وار نمودن ناقه . || منسوب کردن کسی را به گناه ناکرده . || بدست اشاره کردن در سخن گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تلقعلغتنامه دهخداتلقع. [ ت َ ل َق ْ ق ُ ] (ع مص ) دشنام دادن و سخن راندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): تلقع بالکلام ؛ رمی به رمیاً. (اقرب الموارد).
تلقیحلغتنامه دهخداتلقیح . [ ت َ ] (ع مص ) گشن دادن خرمابن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). گشن دادن خرمابن و مادیان را.(آنندراج ). || آبستن کردن باد درخت را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || به اصطلاح طب ، کوبیدن آبله و جز آن . (ناظم الاطباء).<br
تلکهفرهنگ فارسی عمیدپولی یا چیزی که با مکر و فریب از کسی بگیرند.⟨ تلکه کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه، مجاز] کسی را فریب دادن و چیزی از او گرفتن.
تلکهفرهنگ فارسی عمیدپولی یا چیزی که با مکر و فریب از کسی بگیرند.⟨ تلکه کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه، مجاز] کسی را فریب دادن و چیزی از او گرفتن.