تلیوارلغتنامه دهخداتلیوار. [ ت َ لی ] (اِ) تلیبار است و آن خانه ای باشد که در آن کرم ابریشم نگاهدارند. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به تلیبار و تلمبار و تلنبار شود.
تلوارلغتنامه دهخداتلوار. [ ت َ ل ْ ] (اِخ ) تالواربلاغی . دهی از دهستان کله بوز است که در بخش مرکزی شهرستان میانه واقع است و 290 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
تلوارلغتنامه دهخداتلوار. [ ت َ ل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق است که در بخش حومه ٔ شهرستان سنندج واقع است و 275 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
چای تلوارلغتنامه دهخداچای تلوار. [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کله بوز بخش میانه شهرستان میانه که در 21هزارگزی جنوب باختری میانه و 12هزارگزی خط آهن میانه بمراغه و 21هزارگزی راه شوسه ٔ تبریز بمی
تلوارلغتنامه دهخداتلوار. [ ت َ ل ْ ] (اِخ ) تالواربلاغی . دهی از دهستان کله بوز است که در بخش مرکزی شهرستان میانه واقع است و 290 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
تلوارلغتنامه دهخداتلوار. [ ت َ ل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق است که در بخش حومه ٔ شهرستان سنندج واقع است و 275 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
چای تلوارلغتنامه دهخداچای تلوار. [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کله بوز بخش میانه شهرستان میانه که در 21هزارگزی جنوب باختری میانه و 12هزارگزی خط آهن میانه بمراغه و 21هزارگزی راه شوسه ٔ تبریز بمی
تلوارلغتنامه دهخداتلوار. [ ت َ ل ْ ] (اِخ ) تالواربلاغی . دهی از دهستان کله بوز است که در بخش مرکزی شهرستان میانه واقع است و 290 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
تلوارلغتنامه دهخداتلوار. [ ت َ ل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق است که در بخش حومه ٔ شهرستان سنندج واقع است و 275 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).