تلنگانهلغتنامه دهخداتلنگانه . [ ت ُ ل ُ ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) گدایانه . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). به طریق گدایی و نیازمندی . (ناظم الاطباء).
پلنگانهلغتنامه دهخداپلنگانه . [ پ َ ل َ ن َ / ن ِ ] (ق ، اِ) همانند پوست پلنگ یا به رنگ و مانند پوست پلنگ . ظاهراً عبایی صوفیان یا علما را بوده است : عبای پلنگانه در بر کنندبدخل حب
تانگانیکالغتنامه دهخداتانگانیکا. (اِخ ) مستعمره ٔ سابق آلمان در آفریقای شرقی که در سال 1920 م . تحت قیمومت انگلستان قرار گرفت و اکنون تحت الحمایه ٔ دولت انگلستان است . مساحت آن 93900
تانگانیکالغتنامه دهخداتانگانیکا. (اِخ ) دریاچه ای به آفریقای استوایی است که در جنوب غربی دریاچه ٔ ویکتوریا واقع است و بسال 1857 م . بوسیله ٔ دو جهانگرد انگلیسی بنام «بورتون » و «اسپک
ترلنگانلغتنامه دهخداترلنگان . [ ت ِ ل َ ] (اِ) درخواست عمرو زندگی از خدا. (ناظم الاطباء). || زنده کننده و پدیدآرنده ٔ همه تعالی و تقدس ؛ یعنی محیی و خالق . (لسان العجم شعوری ج 1 ور
ترنانهلغتنامه دهخداترنانه . [ ت َ ن َ / ن ِ ](اِ مرکب ) نانخورش را گویند و آنرا به تازی ادام خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). نان خورش را گویند یعنی هر چیز که آن را با نان توان خورد همچ
تلنگلغتنامه دهخداتلنگ . [ ت ِ ل َ ] (اِخ ) نام ولایتی است از ملک دکن . (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). نام ملکی است ازدکن که آن را تلنگان
پلنگانهلغتنامه دهخداپلنگانه . [ پ َ ل َ ن َ / ن ِ ] (ق ، اِ) همانند پوست پلنگ یا به رنگ و مانند پوست پلنگ . ظاهراً عبایی صوفیان یا علما را بوده است : عبای پلنگانه در بر کنندبدخل حب
تانگانیکالغتنامه دهخداتانگانیکا. (اِخ ) مستعمره ٔ سابق آلمان در آفریقای شرقی که در سال 1920 م . تحت قیمومت انگلستان قرار گرفت و اکنون تحت الحمایه ٔ دولت انگلستان است . مساحت آن 93900
تانگانیکالغتنامه دهخداتانگانیکا. (اِخ ) دریاچه ای به آفریقای استوایی است که در جنوب غربی دریاچه ٔ ویکتوریا واقع است و بسال 1857 م . بوسیله ٔ دو جهانگرد انگلیسی بنام «بورتون » و «اسپک
ترلنگانلغتنامه دهخداترلنگان . [ ت ِ ل َ ] (اِ) درخواست عمرو زندگی از خدا. (ناظم الاطباء). || زنده کننده و پدیدآرنده ٔ همه تعالی و تقدس ؛ یعنی محیی و خالق . (لسان العجم شعوری ج 1 ور