تلقیةلغتنامه دهخداتلقیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) چیزی بسوی کسی انداختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تنقیهگویش اصفهانی تکیه ای: amâla طاری: tanqiya طامه ای: tanqiya طرقی: tanqiya کشه ای: tanqiya نطنزی: tanqiya
تاقیهلغتنامه دهخداتاقیه . [ ی َ ] (اِ) از وسائل آرایش مو که زنان شوهردار بکار برند. (فرهنگ پیانکی ).
تبقیةلغتنامه دهخداتبقیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) باقی داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (غیاث اللغات ). تبقی . (قطر المحیط). زنده و باقی گذاشتن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و نگا
ترقیةلغتنامه دهخداترقیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) بلند گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || برداشتن کلام از کسی و نقل نمودن و برخواندن پیش وی . (
تسقیةلغتنامه دهخداتسقیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) بسیار آب دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة). آب دادن کسی را. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || بار
ملقیلغتنامه دهخداملقی . [ م ُل َق ْ قا ] (ع ص ) انداخته شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تلقیة شود.
ساداتلغتنامه دهخداسادات . (اِخ ) (سلاطین ... دهلی ) چهارمین سلسله از پنج سلسله ٔ مسلمان قبل از سلطنت مغول در هندوستان ، شامل بیست و هفتمین تا سی امین پادشاهان دهلی که از 817 هَ .
تاقیهلغتنامه دهخداتاقیه . [ ی َ ] (اِ) از وسائل آرایش مو که زنان شوهردار بکار برند. (فرهنگ پیانکی ).
تبقیةلغتنامه دهخداتبقیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) باقی داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (غیاث اللغات ). تبقی . (قطر المحیط). زنده و باقی گذاشتن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و نگا
ترقیةلغتنامه دهخداترقیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) بلند گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || برداشتن کلام از کسی و نقل نمودن و برخواندن پیش وی . (