تلفنیلغتنامه دهخداتلفنی . [ ت ِ ل ِف ُ ] (ص نسبی ، ق ) با تلفن . چنانکه گویند: این موضوع را تلفنی به فلان کس خبر دادند. و پیدا است که کلمه ٔتلفناً در تداول عامه غلط است . رجوع به
تلفنیفرهنگ انتشارات معین( ~.) [ فر - فا. ] 1 - (ص نسب .) منسوب به تلفن : پیغام تلفنی . 2 - (ق .) با استفاده از تلفن ، به وسیلة تلفن .
تلفن رادیوییradio telephoneواژههای مصوب فرهنگستانتلفنی که با نشانکها/ سیگنالهای بسامد رادیویی کار میکند
دستآزاد ۱handsfree, handsfree telephone, loudspeaking telephone, handsfree phoneواژههای مصوب فرهنگستانتلفنی که برای مکالمه نیازی به در دست گرفتن گوشی آن نیست