تلجئةلغتنامه دهخداتلجئة. [ ت َ ج ِ ءَ ] (ع مص ) به ستم بر کاری داشتن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به دروغ فروختن چیزی را. (منتهی الارب )
تلججلغتنامه دهخداتلجج . [ ت َ ل َج ْ ج ُ ] (ع مص ) دعوی کردن متاع کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تلجفلغتنامه دهخداتلجف . [ ت َ ل َج ْ ج ُ ] (ع مص ) مغاکی کردن گرداگردچاه و مغاکی شدن کناره ٔ چاه . لازم و متعدی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تلجلجلغتنامه دهخداتلجلج . [ ت َل َ ل ُ ] (ع مص ) دودله شدن و متردد گردیدن و جنبیدن و در دهان گردانیدن سخن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کلمة ال
تلجملغتنامه دهخداتلجم . [ ت َ ل َج ْ ج ُ ] (ع مص ) لجام بستن زن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سخت کردن زن حایض لجام را، و لجام رگوئی است که زن حایض در میان بندد. (آنندراج ).
تلجئةلغتنامه دهخداتلجئة. [ ت َ ج ِ ءَ ] (ع مص ) به ستم بر کاری داشتن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به دروغ فروختن چیزی را. (منتهی الارب )
تلججلغتنامه دهخداتلجج . [ ت َ ل َج ْ ج ُ ] (ع مص ) دعوی کردن متاع کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تلجفلغتنامه دهخداتلجف . [ ت َ ل َج ْ ج ُ ] (ع مص ) مغاکی کردن گرداگردچاه و مغاکی شدن کناره ٔ چاه . لازم و متعدی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تلجلجلغتنامه دهخداتلجلج . [ ت َل َ ل ُ ] (ع مص ) دودله شدن و متردد گردیدن و جنبیدن و در دهان گردانیدن سخن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کلمة ال
تلجملغتنامه دهخداتلجم . [ ت َ ل َج ْ ج ُ ] (ع مص ) لجام بستن زن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سخت کردن زن حایض لجام را، و لجام رگوئی است که زن حایض در میان بندد. (آنندراج ).