تق تقلغتنامه دهخداتق تق . [ ت ِ ت ِ ] (اِصوت ) آواز نرم و پیاپی خوردن تخته به تخته یا چیز دیگر به تخته و مانند آن . آواز نرم چکش در خانه ، یا کوفتن در، با سر انگشت . (یادداشت بخط
rattlesدیکشنری انگلیسی به فارسیخرگوش، سر و صدا، تق تق، خر خر، جغجغه، خس خس، تلق تلق کردن، خر خر کردن، تق تق کردن، تغ تغ کردن، وراجی کردن
rattleدیکشنری انگلیسی به فارسیخرگوش، سر و صدا، تق تق، خر خر، جغجغه، خس خس، تلق تلق کردن، خر خر کردن، تق تق کردن، تغ تغ کردن، وراجی کردن
crackedدیکشنری انگلیسی به فارسیترک خورده، ترکانیدن، را بصدا دراوردن، شکاف برداشتن، ترکیدن، تق کردن، تق تق کردن
cracksدیکشنری انگلیسی به فارسیترک ها، ترک، شکاف، رخنه، تق تق، کاف، ترق و تروق، انشقاق، ترکانیدن، را بصدا دراوردن، شکاف برداشتن، ترکیدن، تق کردن، تق تق کردن