تقویت کردنلغتنامه دهخداتقویت کردن . [ ت َ وِ ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب )نیرو دادن . توانا کردن . قدرت دادن : خلقی به تعصب بر وی گرد آمدند و تقویت کردند. (گلستان ).گر تقویت کنی ز ملک بگذرد
تقویت کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. نیرومند ساختن، قوی کردن ۲. مقاوم ساختن، استحکام بخشیدن ۳. تحکیم بخشیدن ۴. پشتیبانی کردن، حمایت کردن
reinforcesدیکشنری انگلیسی به فارسیتقویت می کند، تقویت کردن، مستحکم کردن، نیرو دادن، نیرو بخشیدن به، محکم کردن، مدد کردن
fortifiesدیکشنری انگلیسی به فارسیتقویت می کند، دارای استحکامات کردن، مستحکم کردن، تقویت کردن، پرمایهکردن، نیرومند کردن