تقویت پیوستهcontinuous reinforcement, continuous reinforcement schedule, continuous schedule of reinforcementواژههای مصوب فرهنگستاندر شرطیسازی کنشگر، هر الگوی تقویتی که در آن هر پاسخ صحیح تقویت میشود
تقویتلغتنامه دهخداتقویت . [ ت َ وِ ی َ ] (ع مص ) تقویه . استواری و زورآوری و قوت و استحکام و پشتی و یاری و امداد و اعتماد و تسلی و دلاسایی . (ناظم الاطباء). نیرومند کردن . نیرو د
تقویتفرهنگ مترادف و متضاد۱. استحکام، استوارسازی، پشتیبانی، تحکیم تشدید، تشیید، نیرودهی، نیرومندی ۲. تایید، ترهیب ≠ تضعیف، شقی
رفتار خرافیsuperstitious behaviourواژههای مصوب فرهنگستانرفتاری که موجود زنده در پی تقویت اتفاقی فعالیتی پیوسته تکرار میکند
لیف شیشهglassfibre, fiberglassواژههای مصوب فرهنگستانلیف حاصل از مذابریسی شیشه (drawing molten-glass) که بهصورت الیاف خردشده و پیوسته و نمدی تولید میشود و عموماً برای تقویت بسپار به کار میرود
ضیاءالدینلغتنامه دهخداضیاءالدین . [ ءُ د د ] (اِخ ) عوفی در لباب الالباب گوید : ابوبکر احمد الجامجی الصاحب الکبیر علاءالملک ملک الامراء ضیاء الدولة و الدین و الوزراء، صاحب صدری که تی
قاقله ٔ صغارلغتنامه دهخداقاقله ٔ صغار. [ ق ُ ل َ / ل ِ ی ِ ص ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) و نیز آن را شُمشُر و شوشمر و خیربوا و هیل بوا و هال بواو هیل انثی به هندی گجراتی الایچی و چهونی
قزلباشلغتنامه دهخداقزلباش . [ ق ِ زِ ] (اِخ ) (سرخ سر)به طوایف مختلف ترک که با سلطان حیدر و مخصوصاً با پسر او شاه اسماعیل اول صفوی در ترویج مذهب شیعه و تحصیل سلطنت یاری کردند، گفت