تقهزنclickerواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که بر روی کمان دوخم نصب میشود تا کمانگیر متوجه شود که کمان را به اندازۀ کافی کشیده است
تقحزنلغتنامه دهخداتقحزن . [ ت َق َ زُ ] (ع مص ) افتادن از بی تابی زد و کوب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تاشهزنیtrench 3, trenchingواژههای مصوب فرهنگستانحفر یک یا چند تاشه برای دستیابی به لایهنگاری و دادههای باستانشناختی
تاشهزنی پلهایstep trenchingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش کاوش که در آن تاشهها برای دستیابی به لایهنگاری بهصورت پلهپله حفر میشوند
تلهسنگbafflestoneواژههای مصوب فرهنگستانسنگ کربناتی برجایی که اجزای اولیۀ آن در هنگام نهشت با مواد آلی به هم چسبانده شدهاند
زنجیر چوبکشیskidding chain, dragging chainواژههای مصوب فرهنگستانتکهزنجیری که یک سر آن با قلاب به سر بینه و سر دیگر آن به چوبکش وصل میشود
تقحزنلغتنامه دهخداتقحزن . [ ت َق َ زُ ] (ع مص ) افتادن از بی تابی زد و کوب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
زوارفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهخدمتکار یا پرستار بیماران یا زندانیان: ◻︎ بهارش تویی غمگسارش تویی / بدین تنگزندان زوارش تویی (فردوسی: ۳/۳۳۴)، ◻︎ شادان شدهای که من به یمگان / درمانده و خوار
نامجهزلغتنامه دهخدانامجهز. [ م ُ ج َهَْ هََ ] (ص مرکب ) غیر مجهز. تجهیزناشده . ناآراسته . نابسیجیده . مقابل مجهز. رجوع به مجهز شود.
گمانهزنی ۳sounding 5واژههای مصوب فرهنگستانکاوشی سریع و کمهزینه و محدود برای ارزیابی و تخمین داشتههای باستانشناختی در یک محوطه متـ . تاشهزنی آزمایشی trial trenching