تقنیلغتنامه دهخداتقنی ٔ. [ ت َ ءْ ] (ع مص ) سخت سرخ گردانیدن . || ریش را سیاه کردن یا به حنا خضاب کردن آنرا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تقنئة و تقنؤ شود.
تقنیلغتنامه دهخداتقنی . [ ت َ ق َن ْ نی ] (ع مص ) یخنی نهادن نفقه ٔ فاضل برآمده را. یقال : تقنی بنفقة؛ اذا اکتفی فضلت فاضلة فادخرها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تکنیلغتنامه دهخداتکنی . [ ت َ ک َن ْ نی ] (ع مص ) کنیت گرفتن . (زوزنی ). کنیت یافتن . (آنندراج ). کنیت نهادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تقنیلغتنامه دهخداتقنی ٔ. [ ت َ ءْ ] (ع مص ) سخت سرخ گردانیدن . || ریش را سیاه کردن یا به حنا خضاب کردن آنرا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تقنئة و تقنؤ شود.
تقنیلغتنامه دهخداتقنی . [ ت َ ق َن ْ نی ] (ع مص ) یخنی نهادن نفقه ٔ فاضل برآمده را. یقال : تقنی بنفقة؛ اذا اکتفی فضلت فاضلة فادخرها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تقنیبلغتنامه دهخداتقنیب . [ ت َ ] (ع مص ) با برگ شدن کشت . || تا چهل رسیدن اسبان و صاحب گله ٔ مقنب شدن قوم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پنهان کردن شیر ناخنها را در چنگال خود. || تراشیدن شاخهای مو. (از اقرب الموارد).
تقنیحلغتنامه دهخداتقنیح . [ ت َ ] (ع مص ) کلید راست کردن بر در. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تقنیشلغتنامه دهخداتقنیش . [ ت َ ] (ع مص ) نفقه بر عیال کم کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کاستن . (از اقرب الموارد).