تقریب آکوستیکیacoustic approximationواژههای مصوب فرهنگستانتقریبی که در آن به جای معادلات آبپویاییشناختی/ هیدرودینامیکی غیرخطی گاز از معادلۀ خطی انتشار موج صوتی استفاده میشود
تقریبلغتنامه دهخداتقریب . [ ت َ] (ع مص ) نزدیک کردن . (تاج المصادر بیهقی ). نزدیک گردانیدن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج )
تقریبفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. نزدیک کردن؛ نزدیک گردانیدن.۲. نزدیک بودن.۳. [قدیمی] نوعی دویدن اسب؛ چهارنعل.
تقریبفرهنگ انتشارات معین(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - نزدیک کردن . 2 - چهار نعل تاختن اسب . 3 - قربانی کردن .
تقریبapproximation 1واژههای مصوب فرهنگستاننتیجهای که دقیق نیست، ولی برای منظور معینی به اندازۀ کافی به نتیجۀ درست نزدیک است
طیف آکوستیکیacoustic spectrumواژههای مصوب فرهنگستانگسترۀ بسامدهای آکوستیکی از بسامدهای زیرصوتی تا فراصوتی، تقریباً از صفر تا یک مگاهرتز
تقریبلغتنامه دهخداتقریب . [ ت َ] (ع مص ) نزدیک کردن . (تاج المصادر بیهقی ). نزدیک گردانیدن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج )