تفصیلانهلغتنامه دهخداتفصیلانه . [ ت َ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) علی التفصیل و مشروحاً و با شرح و بیان . (ناظم الاطباء).
تحصیلاتلغتنامه دهخداتحصیلات . [ ت َ ] (ع اِ)ج ِ تحصیل . اکتسابات و محصولات . (ناظم الاطباء). || در تداول امروز، درسهایی که در مدارس خوانندو بیشتر در مورد مدارس عالی گفته میشود: تحص
تفصیل کردنلغتنامه دهخداتفصیل کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سیاهه کردن . نوشتن . بقلم درآوردن : به اختیار بقلعه ٔ غزنه رفت و به حبس رضا داد و اسباب تجمل تفصیل کرد و به سلطان فرستاد.
تفصیللغتنامه دهخداتفصیل . [ ت َ ] (ع مص ) جدا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). جداجدا کردن از یکدیگر. (زوزنی ). جدا نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پاره پاره کرد
تفصیلانهلغتنامه دهخداتفصیلانه . [ ت َ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) علی التفصیل و مشروحاً و با شرح و بیان . (ناظم الاطباء).
اجمالاًلغتنامه دهخدااجمالاً. [ اِ لَن ْ ] (ع ق ) خلاصةً. مختصراً. ایجازاً. بالاجمال . بالجمله . مقابل تفصیلاً.