تفریخلغتنامه دهخداتفریخ . [ ت َ ] (ع مص ) به خوشه نزدیک گشتن کشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نوگیاه برآمدن از ریشه ٔ درخت . (از اقرب الموارد)
تفریخگاهواژهنامه آزاد(شیلات) محل تخم ریزی آبزیان؛ محلی مانند آزمایشگاه، در کارگاه پرورش آبزیان، که در حوضچه یا استخرهای مخصوص آن ماهی یا میگو و... از تخم خارج و تبدیل به لارو می شود
تاریخ الروملغتنامه دهخداتاریخ الروم . [ خُرْ رو ] (ع اِمرکب ) رجوع به تاریخ رومیان و تاریخ اسکندری شود.
تاریخ جایی یا امری بودنلغتنامه دهخداتاریخ جایی یا امری بودن . [ خ ِ اَ دَ ](مص مرکب ) از همه ٔ گذشته ٔ آن ، بجزئیات آگاه بودن .
تاریخ عمومیلغتنامه دهخداتاریخ عمومی . [ خ ِ ع ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تاریخی که شامل کلیات از قبیل شرح وقایع و جنگها، ذکر سلاطین ، رؤسا، اوضاع اجتماعی و سیاسی و اقتصادی جهان است .
تفریشلغتنامه دهخداتفریش . [ ت َ ] (ع مص ) بال گستردن مرغ و جنبانیدن جهت فرود آمدن بر چیزی . || فرش گستردن جهت دیگری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تاریخ الروملغتنامه دهخداتاریخ الروم . [ خُرْ رو ] (ع اِمرکب ) رجوع به تاریخ رومیان و تاریخ اسکندری شود.
تاریخ جایی یا امری بودنلغتنامه دهخداتاریخ جایی یا امری بودن . [ خ ِ اَ دَ ](مص مرکب ) از همه ٔ گذشته ٔ آن ، بجزئیات آگاه بودن .
تاریخ عمومیلغتنامه دهخداتاریخ عمومی . [ خ ِ ع ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تاریخی که شامل کلیات از قبیل شرح وقایع و جنگها، ذکر سلاطین ، رؤسا، اوضاع اجتماعی و سیاسی و اقتصادی جهان است .