تفرقه اندازلغتنامه دهخداتفرقه انداز. [ ت َ رِ ق َ / ق ِ اَ ] (نف مرکب ) کسی که پراکندگی و جدایی و پریشانی و اختلاف ایجاد کند. دو بهم زن .نفاق افکن . رجوع به تفرقه و دیگر ترکیبهای آن شو
تفرقه انداختنلغتنامه دهخداتفرقه انداختن . [ ت َ رِ ق َ / ق ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) جدایی انداختن و پراکنده و متفرق نمودن و بریاش انداختن . (ناظم الاطباء). ایجاد پریشانی و پراکندگی . رجوع ب
سنگ تفرقه انداختنلغتنامه دهخداسنگ تفرقه انداختن . [ س َ گ ِ ت َ رِ ق َ / ق ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) پراکنده کردن . متفرق کردن . از هم جدا کردن گروهی را که با یکدیگر دوست و مجتمع باشند : دریغ صح
تفرقةلغتنامه دهخداتفرقة. [ ت َ رِ ق َ ] (ع مص ) پراکنده کردن . (دهار) پراکنده شدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). پراکنده و جدا جدا کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج )
باقرةلغتنامه دهخداباقرة. [ ق ِ رَ ] (ع ص ) تأنیث باقر. شکافنده .- رجل باقرة ؛ آنکه درعلوم جستجو کند و ژرف نگرد. (از تاج العروس ).- فتنة باقرة ؛ فتنه ٔ عظیم ووسیع. (از تاج العروس
تراژانلغتنامه دهخداتراژان . [ تْرا / ت ِ ] (اِخ ) مارکوس اولپیوس تراژانوس کرینیتوس . یکی از امپراتوران بزرگ روم است که بسال 52 م . در ایتالیکا (اسپانیا) متولد شد. پدرش مردی نوخاست
يُفَرِّقُونَفرهنگ واژگان قرآنجدایی می افکنند - تفرقه می اندازند (از فرق به معناي جدا کردن چيزي از چيز ديگر است ، به طوري که از يکديگر متمايز شوند.)