تفثیدلغتنامه دهخداتفثید. [ ت َ] (ع مص ) آستر ساختن زره را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آستر حریر دادن زره را. (از اقرب الموارد).
تفتتلغتنامه دهخداتفتت . [ ت َ ف َت ْ ت ُ ] (ع مص ) ریزریز شدن . (تاج المصادر بیهقی ). ریزه ریزه شدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). تَکَسﱡر چیزی . (از اقرب الموارد).
تفتیتلغتنامه دهخداتفتیت . [ ت َ ] (ع مص )خردمرد کردن . (تاج المصادر بیهقی ). شکسته و ریزه شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تفتیتفرهنگ فارسی معین(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) ریز ریز کردن ، از هم پاشیدن . 2 - (مص ل .) شکسته و ریزه شده .