تفاقملغتنامه دهخداتفاقم . [ ت َ ق ُ ](ع مص ) بزرگ گردیدن کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بزرگ و سخت قوی شدن کار. (از اقرب الموارد) : چون این خبر به ناصرالدین رسید
تفاقدلغتنامه دهخداتفاقد. [ ت َ ق ُ ] (ع مص ) یکدیگر را گم کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
تعاقملغتنامه دهخداتعاقم . [ ت َ ق ُ ] (ع مص ) پیروی نمودن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعاقب . (اقرب الموارد).
تفاقرلغتنامه دهخداتفاقر. [ ت َ ق ُ ] (ع مص ) بهانه ٔ فقر و درویشی آوردن . || یکدیگر تفاخر کردن در فقر خویش . || زبون و پست نمودن خویشتن . (ناظم الاطباء).
متفاقملغتنامه دهخدامتفاقم . [ م ُ ت َ ق ِ ] (ع ص ) کار بزرگ و گران . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفاقم شود.
ازعاجلغتنامه دهخداازعاج . [ اِ ] (ع مص ) از جای برکندن . از جای برانگیختن .(تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ). برخیزانیدن . (غیاث اللغات ). جنبانیدن . (غیاث ). قلع از م
طبیلغتنامه دهخداطبی . [ طُ / طِ ] (ع اِ)سر پستان مادیان و سِباع و خر و اسب و ناقه و جز آن . ج ، اَطباء. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و فی المثل : جاوَزَالحزام ُ الطبیین ؛ ای اشتد