تغییرپذیرفرهنگ مترادف و متضادبیثبات، تبدلپذیر، تبدیلپذیر، متزلزل، متغیر، ناپایدار ≠ تغییرناپذیر، تبدلناپذیر
همتافت تغییرپذیرlabile complexواژههای مصوب فرهنگستانهمتافتی که برخی از لیگاندهای آن بهراحتی با دیگر لیگاندهای موجود در محلول قابل تعویض است
برونگسترهout of scopeواژههای مصوب فرهنگستانفعالیتهای پیشبینینشده در پیمان که فراتر از حدود تغییرپذیر آن باشند
چندراهۀ هوای تنظیمپذیرvariable intake manifoldواژههای مصوب فرهنگستانچندراههای که در آن مسیر ورود هوا به سیلندر تغییرپذیر است
زیمایۀ القاپذیرinducible enzymeواژههای مصوب فرهنگستانزیمایهای که فعالیت آن تغییرپذیر است متـ . آنزیم القاپذیر
ناپایدارفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیثبات، تغییرپذیر، فانی، گذرا، متزلزل، متغیر ۲. مذبذب، هرهریمسلک ≠ پایدار
تغییرپذیری 1labilityواژههای مصوب فرهنگستانکیفیتی ناظر بر سهولت جانشینی گروههای متصل در همتافتها و مولکولها
تغییرپذیری 2variability, spread 1واژههای مصوب فرهنگستانخصوصیت مربوط به پراکندگی و تفاوت بین نقاط مجموعهای از دادهها
همتافت تغییرپذیرlabile complexواژههای مصوب فرهنگستانهمتافتی که برخی از لیگاندهای آن بهراحتی با دیگر لیگاندهای موجود در محلول قابل تعویض است