تعیین رادیوییradio determinationواژههای مصوب فرهنگستانتعیین موقعیت و سرعت و دیگر ویژگیهای مربوط به یک شیء با استفاده از خواص انتشار امواج رادیویی
تعیینلغتنامه دهخداتعیین . [ ت َع ْ ] (ع مص ) وام بی نفع گرفتن و دادن وام بی نفع. || سبز شدن درخت . || شکوفه برآوردن درخت . || به میعاد بها فروختن رخت را پس بازخریدن آن را به کم ق
تعیینفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازشناخت، معینسازی ۲. انتخاب، انتصاب، برگماری، گزینش، منصوب ۳. معین کردن ۴. برگماشتن، منصوب کردن ≠ عزل کردن
نشانفرست رادیوییradio beacon, wireless beacon, radiobeacon station, aerophare, radiophareواژههای مصوب فرهنگستاننشانفرستی که با ارسال پیوستۀ امواج رادیویی به تعیین جهت کشتی یا هواپیما کمک میکند
تخصیص بسامدfrequency allocationواژههای مصوب فرهنگستانتعیین بخشی از طیف بسامد رادیویی برای کاربردی مجاز
جهتیابیdirection findingواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای تعیین زاویۀ فرستندۀ امواج رادیویی با استفاده از آنتن بسیار دقیق و یک نشاندهندۀ سمت
سامانۀ ناوبری هُذلولیhyperbolic navigation systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ ناوبری رادیویی که میتواند موقعیت هواگَرد مجهز به گیرندۀ خاص ناوبری را با تلاقی دو یا چند خط موقعیت هذلولی تعیین کند
فرازیاب راداریradar altimeterواژههای مصوب فرهنگستانرادار هواپیما که برای تعیین فرازای آن نسبت به سطح زیرین به کار میرود متـ . فرازیاب رادیویی radio altimeter