تعلثلغتنامه دهخداتعلث . [ ت َ ع َل ْ ل ُ] (ع مص ) مکر نمودن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تمحل . (اقرب الموارد). و رجوع به تمحل شود. || آویختن . (منتهی الارب )
تعیثلغتنامه دهخداتعیث . [ ت َع َی ْ ی ُ ] (ع مص ) کم و سیری آب خوردن شتران . (منتهی الارب ). کمتر از سیری آب خوردن شتران . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تعیللغتنامه دهخداتعیل . [ ت َ ع َی ْ ی ُ ](ع مص ) خرامیدن و خمیدن و نازیدن در رفتار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
تعییثلغتنامه دهخداتعییث . [ ت َع ْ ] (ع مص ) در تاریکی چیزی جستن و جستن اعمی چیزی را. (تاج المصادر بیهقی ). بدست جستن چیزی را در تاریکی : عیث فلان تعییثاً. (منتهی الارب ) (ناظم ا
judgeدیکشنری انگلیسی به فارسیقاضی، دادرس، کارشناس، قضاوت کردن، داوری کردن، حکم دادن، تشخیص دادن، محاکمه کردن
judgesدیکشنری انگلیسی به فارسیقضات، قاضی، دادرس، کارشناس، قضاوت کردن، داوری کردن، حکم دادن، تشخیص دادن، محاکمه کردن
تعلثلغتنامه دهخداتعلث . [ ت َ ع َل ْ ل ُ] (ع مص ) مکر نمودن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تمحل . (اقرب الموارد). و رجوع به تمحل شود. || آویختن . (منتهی الارب )
تعیثلغتنامه دهخداتعیث . [ ت َع َی ْ ی ُ ] (ع مص ) کم و سیری آب خوردن شتران . (منتهی الارب ). کمتر از سیری آب خوردن شتران . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تعیللغتنامه دهخداتعیل . [ ت َ ع َی ْ ی ُ ](ع مص ) خرامیدن و خمیدن و نازیدن در رفتار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
تعییثلغتنامه دهخداتعییث . [ ت َع ْ ] (ع مص ) در تاریکی چیزی جستن و جستن اعمی چیزی را. (تاج المصادر بیهقی ). بدست جستن چیزی را در تاریکی : عیث فلان تعییثاً. (منتهی الارب ) (ناظم ا