تعهدنامهلغتنامه دهخداتعهدنامه . [ ت َ ع َهَْ هَُ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) اجاره نامه و معاهده نامه . (ناظم الاطباء). سندی که محتوی بگردن گرفتن شرط یا پیمانی باشد.
تعهدنامة پرداختpromissory noteواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ابزار مالی به شکل تعهد کتبی یکی از طرفین برای پرداخت مبلغی مشخص به طرف دیگر بهمحض درخواست او یا در زمان مشخص
عهدنامهفرهنگ مترادف و متضادپروتکل، پیماننامه، تعهدنامه، قرارداد، قرارنامه، معاهده، مقاوله، مقاولهنامه
پیمان نامهلغتنامه دهخداپیمان نامه . [ پ َ / پ ِ ما م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) تعهدنامه . (از لغات مصوب فرهنگستان ). عهدنامه .
گواهی بدهیdebentureواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تعهدنامة پرداخت یا اوراق مشارکت که وجهالضمان آن در برخی کشورها، مانند امریکا، اعتبار و شهرت وامگیرنده و در بعضی کشورها، مانند بریتانیا، داراییهای مشخص اوست
مجلکاهلغتنامه دهخدامجلکاه . [ م ُ ج َ ] (ترکی ، اِ) مجلکا. عهدنامه . تعهدنامه : آنگاه ایلخان از حسام الدین مجلکاه ستاند که از بعد از قتل خلیفه تا مدتی معین اگر آنچه گفته به ظهور نپیوندد او را بکشد. (حبیب السیر چ 1 تهران جزو اول از مجلد ث