تعادیلغتنامه دهخداتعادی . [ ت َ ] (ع مص ) دور شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || همدیگر دشمنی کردن . || اختلاف گردیدن میان کسان . || مردن یکی
تعدی کردنلغتنامه دهخداتعدی کردن . [ ت َ ع َدْ دی ک َ دَ ] (مص مرکب ) ستم کردن . ستمگری . ظلم کردن . زورآوری و سختگیری کردن . درازدستی کردن : در منازعتی که میرفت میان بختیار و عضدالدو
تعدیلغتنامه دهخداتعدی . [ ت َ ع َدْ دی ] (ع مص ) فاگذاشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). درگذشتن از کار و ترک دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تجاوز کردن از حد خود. (غیاث
تعدیاتلغتنامه دهخداتعدیات . [ ت َ ع َدْ دی ] (ع اِ) مأخوذ از تازی اجحافات و ظلمها و ستمها و زبردستیها. (ناظم الاطباء).
دسترسی گزینشیselective availability, SAواژههای مصوب فرهنگستانکاهش تعمدی دقت موقعیتیابی نقطهای بهوسیلة وزارت دفاع امریکا، با ناپایدار کردن ساعت یا اطلاعات مدار ماهواره برای کاربران غیرنظامی
کمکاریshirkingواژههای مصوب فرهنگستانرفتار تعمّدی فردی که در شرایطی مانند نبود نظارت، کمتر از حد انتظار کار میکند