تعقیب راداری پروازradar flight-followingواژههای مصوب فرهنگستاندیدبانی و مشاهدۀ فرایند پرواز هواگرد رادارشناخته بر روی رادار سامانۀ ناوبری
تعقیبلغتنامه دهخداتعقیب . [ ت َ ] (ع اِ) اذکار و اورادی که پس از ادای نماز خوانند. (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
تعقیبلغتنامه دهخداتعقیب . [ ت َ ] (ع مص ) زرد شدن میوه ٔ عرفج . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || از پی درداشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). ا
تعقیبفرهنگ انتشارات معین(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) دنبال کردن ، از پی چیزی رفتن . 2 - (اِ.) دعایی که بعد از نماز خوانند. 3 - (اِمص .) پی گرد، پی گیری یا جست و جوی کسی به وسیلة نیروی انت
قطبلغتنامه دهخداقطب . [ ق ُ ] (ع اِ)تیزی پیکان . (لسان العرب ). || مهتر و سردار قوم که مدار کار بر وی باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سپهسالار. (منتهی الارب ). صاحب الجیش
ضعفلغتنامه دهخداضعف . [ ض َ ] (ع مص ) ضُعف . ضَعافة. ضُعافیة. سست گردیدن . (منتهی الارب ). سست شدن . (زوزنی ). || زیاده گردانیدن آنها را پس جهت او و یاران وی و دوچند گردیدن بر