لغتنامه دهخدا
تعقب . [ ت َ ع َق ْ ق ُ ] (ع مص ) از پی درآمدن و کسی را به گناه وی بگرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). مؤاخذه نمودن کسی را بر گناهی که داشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || از چیزی پرسیدن . (تاج المصادر بیهقی ). دوباره پرسیدن خبر را جهت شک . (منتهی الارب ) (ن