تعریسلغتنامه دهخداتعریس . [ ت َ ] (اِخ ) لیلةالتعریس ؛ شبی که آن حضرت در آن بخواب رفتند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اللیلةالتی نام فیها الرسول . (اقرب الموارد) : مصطفی بیخویش
تعریسلغتنامه دهخداتعریس . [ ت َ ] (ع مص ) تعویه . (تاج المصادر بیهقی ). در آخر شب فرود آمدن ، هذا اکثر بخلاف اعراس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از غیاث اللغ
تعریصلغتنامه دهخداتعریص . [ ت َ ] (ع مص ) گوشت در میان سرای افکندن تا خشک شود. (از زوزنی ) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پاره پاره کردن گوشت . || گوشت بر
تبریسلغتنامه دهخداتبریس . [ ت َ ] (ع مص )نرم و آسان کردن زمین را. (از قطر المحیط). نرم کردن زمین را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تتریسلغتنامه دهخداتتریس .[ ت َ ] (ع مص ) با سپر کردن مرد را. (زوزنی ). واداشتن او را به سپر گرفتن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) || پوشاندن مرد خود را به سپر. (از اقرب الموا
تجریسلغتنامه دهخداتجریس . [ ت َ ] (ع مص ) محکم رای گردانیدن . (زوزنی ). محکم رای کردن . || آزمودن . || آزموده کاری . || حاکم گردانیدن کسی را در مال خویش . (منتهی الارب ) (آنندراج
تخریسلغتنامه دهخداتخریس . [ ت َ ] (ع مص ) زن زاج را طعام ساختن . (زوزنی ). برای زنی که زائیده باشد طعام ساختن . (آنندراج ). طعام مهمانی ولادت پختن برای زن . (منتهی الارب ) (ناظم
تعویهلغتنامه دهخداتعویه . [ ت َع ْ ] (ع مص ) خداوند شتر و کشت آفت رسیده شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تعریس . (تاج المصادر بیهقی ). به آخر
معرسلغتنامه دهخدامعرس . [ م ُ ع َرْ رِ ] (ع ص ) فروشنده ٔ عَرس که شتربچه باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ازناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مسافر و آنکه در آخر شب فرود آید.
تبریسلغتنامه دهخداتبریس . [ ت َ ] (ع مص )نرم و آسان کردن زمین را. (از قطر المحیط). نرم کردن زمین را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تتریسلغتنامه دهخداتتریس .[ ت َ ] (ع مص ) با سپر کردن مرد را. (زوزنی ). واداشتن او را به سپر گرفتن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) || پوشاندن مرد خود را به سپر. (از اقرب الموا
تجریسلغتنامه دهخداتجریس . [ ت َ ] (ع مص ) محکم رای گردانیدن . (زوزنی ). محکم رای کردن . || آزمودن . || آزموده کاری . || حاکم گردانیدن کسی را در مال خویش . (منتهی الارب ) (آنندراج