عوارض اقامتhotel tax, bed tax, resort tax, room taxواژههای مصوب فرهنگستانمالیاتی که دولت محلی یا مرکزی یا سازمانی دیگر برای افزایش درآمد یا توسعه و بهبود زیرساختهای گردشگری از بازدیدکنندگان بابت اقامتشان دریافت میکند
پردۀ لمسیtouch screen, touch display screenواژههای مصوب فرهنگستانپردۀ نمایشی با صفحۀ شفافِ حساس به تماس که میتوان از انگشت برای اشارۀ مستقیم به همۀ نقاط روی آن استفاده کرد
خشکِ تماسیtouch dryواژههای مصوب فرهنگستانویژگی پوششِ درحالخشکشدنی که سطح آن چسبناک نیست و اثر انگشت بر پوشش نمیماند
مالیات غیرمستقیمindirect taxواژههای مصوب فرهنگستانمالیاتی که خریدار بابت خرید کالاها و خدمات پرداخت میکند
تعایشلغتنامه دهخداتعایش . [ ت َ ی ُ ] (ع مص ) با یکدیگر زیستن . (زوزنی ). با همدیگرزیست کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بر دوستی ویگانگی با یکدیگر زندگی کردن . (از اقرب الموارد).
باهملغتنامه دهخداباهم . [ هََ ] (ق مرکب ) همراه . معاً. به معیت . به اتفاق . به اتحاد. با یکدیگر. (ناظم الاطباء). بهم . متفقاً. متحداً. جفت . یکجا : خوبان چو بهم گرمی بازار فروشندباهم بنشینند و خریدار فروشند. عرفی .الفة؛ باهم آمیخت